سفارش تبلیغ
صبا ویژن





















دشت لاله ها...

لحظه های کنگ و خسته ام را ملال انگیز می گذارندم....

بی هیچ بهانه ای....

اما وقتی تو پیدا شدی ناگهان معجزه شد....

معجزه ای ناب...

زیر سایه ی وجودت تبسمی شیرین وجودم را فرا گرفت...

و هرچه خستگی،گنگی بی پناهی و سستی بود همه را به تاراج برد...

.

و من ماندم و تو و عشق...

چقدر تشنه ی نشستن زیر سایبان وجود عاشقت بودم...

تو تکیه گاه و پشت و پناهم شدی...

مونس و همدم و دلخواهم بودی...

بی تو بودن چقدر هراس انگیز بود....

.

.

اما نمیدانم چه شد

دیگر به هر دری زدم که با تو بمانم نشد....

گلی را که از گلدانش جدا کنی چه میشود؟

تو را وقتی از من گرفتند غریب شدم....غریب تر از هر غریبی....


نوشته شده در دوشنبه 91/12/21ساعت 6:14 عصر توسط دشت لاله ها نظرات ( ) | |


آخرین مطالب
» غریبم.....
ستاره ام...
...


Design By : RoozGozar.com